[قسمت یک | هیچکس]
بعده این همه مدت، فهمیدین که ما
خودخواه نیستیم، کمک هست به جا
لحظهها سپری میشن، پس بذار
هم صدا کنیم با دشمنی ودا
چون که همین یه بار، بارون نفرت بذار
میکشم که باز، بگم بهش یه بار
اینو بدونین بدونه، این که بمونین بمونه
این یه حرف تا وقتی زمین میچرخه
کمک به هم نوع، واسه چی سخته
همه برپا از جا، دست همه بگیریمو
به جای این که بشینیمو، نگاه کنیم ببینیمو
که ما داریم، اما باسه کس دیگه که همراز ترکیم
اما مثل اینکه تنپوشه، کسی رو که لیاقت داره
بهش کمک کن، خدا ریاست داده، کمک کن مردم
[همخوان]
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
[قسمت دو]
اگه شصت مرد شَرخر
دست به دست شن
پَرپَر کنن من در به در شم
هشتصد مسلسل هست تو دستم
از ترفند دشمن من نترسم
از بس که من بر سرنوشتم
هرکس که من دستش گرفتم
با خنجر بزد محکم به پشتم
لعنت به من، دوست بود یا دشمن
اما معما اینجاست
که هرکس ازم با کمک خواست
من صد در صد هستم
مثل سنت نسلن در نسلم
واسه اونایی که خستن بیمسکن
واسه فراموشی از باده مستن
توی مشکلات دستام بهت وصلن
از درد تو اذلم شکستم
[همخوان]
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
[قسمت سه | هیچکس و یاس]
تازه باشه حاضر، واسه ساز تازه
تازه باشه واسه، گوش نازه کا
صدا که کمک، چو مرد، تو مرگ، چو رنج
که ماها خودخواهیم ، گوش کن پس
ما شدین خسته پس
از دست شصت ناز
که یاس عاقبت کسایی
که بزرگ شدن به دست
یاس و هیچ کس که
راه و رسم ارزش دادن
به بخشش رو یاد بدن
حالا میخوایم به حاشیه بریم بحث عوض شه
هست قرض که بگیم هست مرض که
ماها نمیتونیم رپو به سادگی ترک کنیم
از ترس مردمی که دوسمون دارن
نمیتونین ما رو طرد کنین
ببین امید تو دل ماست بس کنید
که بتونید مارو از عشقمون طرد کنید
حرف مارو بشنوید و از بر کنین
به جای اینکه بخواین ما رو دل سرد کنید
[همخوان]
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند