؛{قسمت اول}؛
حسابتو از حساب من جدا كردى
چه ساده رفتى تو چه ساده نه
با اين حسابا فكر كنم بتونم بگم تو نامردى
بگذار بگم اينو چرا كه نه
واسه هر درى هست يه راه
من از هر درى سمتت راه رفتم يهو
انقدر رفتم كه خودتو گم كردى
رابطمون ميرسيد هر شب تهش
پس من ريسك كردم واسه برگشتنت
رفتم ديدم انقدر هستن كه دورتو پر كردى
؛{همخوان}؛
اووو، پله ها رفت اول
اووو، نميرم بالا ديگه
اووو، پله ها رفت اول
اووو، نميرم بالا ديگه
؛{قسمت دوم}؛
انداختم يك نگاه به تو
يك نگاه به صبح بود
بنداز يك نگاه به من
يك نگاه به شبه
واسه همه روزاى خوبمى يك مثال نقض
نشونم نميدى يك چراغ سبز
هيچ كارى نميشه بكنم چون دله داره ترس
همه ميگن هرچي شده بوده اشتباه من
توام هميشه فكر ميكنى كه انتقام بهتره
حست مثل باد سرد
مثل اصطلاح درد اضطراب محض
همه چى رفت پس ها
وسط جنگ با زندگى شدم دست تنها
جورى شد كه يهو در آوردم رسماً شاخ
همه دوستام ميگفتن كه بايد دست بردارم
رسماً پارم، اشك اومد و لبخند ها رفت
جورى شده من رفتارم
كه پنج دقيقه راه نمياد اصلاً با من هيچكى
زندگى نيست اين ، حرفامو يك روز يه كسى ميشنيد
الان چى ها
؛{همخوان}؛
اووو، پله ها رفت اول
اووو، نميرم بالا ديگه
اووو، پله ها رفت اول
اووو، نميرم بالا ديگه