[آلبوم حق / متن آهنگ «نارفیق» از فدائی و شاپور]
[مقدمه]
بیمرامی
[قسمت ۱: فدائی]
بیمرامی، رسم آدمای مفتخوره
رفاقت هسته داره
تا درنیومده معده غرغرش
بگو تف کنه
نارفیق بنجله جنس عنصرش
خائنی که خرید ترسو به جون
ملتفت نی، نمیشه دمخورمون
هنوز بیت مهدیاره
میده قلبو تکون
زبون بدخواه لای انبرمون
یارو میگفت سینهچاکه
تهش فهمیدیم، پی چاک سینه دافه
میگن اینا رو خودت مینویسی
یا که میشه نازل؟
فدائی تانک بیپلاکه
لات بیکتابه، یه دین کامل
کون لقت، فحش به نارفیق حقه
جاشون زیر تیغ عدله
مگه نمیگی شاعری بچه؟
چرا کارمونو میشنوی
انگار دادن واجبی دستت؟
آس و پاس و ناسپاس
تیم جاکشا جمع شدن
جنس بفروشن به کاسبا
بیخبری زیر پاته چاه
خوب میشناسمت
ولی من رازدارم
مثل پیر خانقاه
اونایی که رکب زدن تو ذلت
الان کلهشونو میبُرم با لذت
تو غیبت بودم میگرفتن هیبت
حالا ما قلهها رو فتح میکنیم
تو بگو ایول
پرچم بالاست
حتی زمین بخوره شونههای تختی
میخوان قدرتو از ما بگیرن
با چار کودتای کشکی
ردت میکنم مثل دونههای تسبیح
بزدل و مخبر
میرن پاسگاه
میزنن بعد گفتگو املت
جلومون خایهماله
پشتمون غده
صورتاشون خوراکه
ما مشتمون گشنه
چاکرمنوکرما همه کشکی
خائنی فرو میره تو دهنت سر هفتتیر
فکر میکردیم رفاقت رسم مردیه
ولی مرامو یاد گرفتیم از یه زن مشتی
قسم به حضرت شعر
حاجیت رفاقت مذهبشه
توی طلبهی تقل معطل بَیت
از مرام نگو که بیشتر از مصرفته
[همخوان: فدائی]
نارفیق اینجا ته خطه دیگه
رو شده جفت دستت
ما رو دور زدی، میدون نیست
کوچهی بنبسته
آخر پاییزه و میخوایم بزنیم
یه جوجهی خوشمزه
برادرا بپیچن که درومده از چاه
یوسف گمگشته
نارفیق اینجا ته خطه دیگه
رو شده جفت دستت
ما رو دور زدی، میدون نیست
کوچهی بنبسته
آخر پاییزه و میخوایم بزنیم
یه جوجهی خوشمزه
برادرا بپیچن که درومده از چاه
یوسف گمگشته
[قسمت ۲: شاپور]
نارفیق زیاد
ما ناراحت و ناخوش
کاش میشد بشه ناامیدی نابود
میزنم ناسور
میکنم ناجور
میبرم بازی رو زیبا
حاجیت میگه
این لغاتو چشمبسته
چی میشه اگه باشه بینا (بی نا)؟
رفقامون زیادن، تخم چشن
ولی تخمم هم نی نارفیقا کشته بشن
بذارین بهتون یه نکته بگم
شما رو پُر کردن مثل دلمهی برگ
فقط میگیرین رخ مشتیگری
ولی تو مرام و معرفت دست میبرین
شما جیب ما رو نزن
نمیخواد بگی واسهمون سر میزنی
قول و قراراتون هردمبیل
مافیاس پس چی؟
اگه برگردین
غیبتون میکنیم با تردستی
ما رو میشناسن
حتی با صورتای شطرنجی
جلو آدمای نالوتیه پیک سر و ته
تف تو اون نارفیق که قید منو زد
چون براش پله نشدم
شما همیشه دیر میرسین عین صد و ده
بیارزشترین از پیت حلبی
رو کن تو چنته چی داری بینم چی بلدی
همهش ادا مرام الکی و سیس الکی
من جیگر دارم بیشتر از یه جیگرکی
بیرون از دومینوعه آدم لاشی
تیزه بِیتا، بدخواه بادش میخوابه
سراغتون میام بعد ساعت کاری
ببین اصلاً فرقی نداره خائن کی باشه
اینسری زدین با کاهدون
میشه زیر پام کتاب قانون ریز
تا من هستم پیش ما جاتون نیست
شاپور اومده که نابود شید
مفتخوری مثل شریک زالو
میخوری مثل چالوس پیچ
بیمرامی یه بیماری بده
که تو ناصرخسرو هم داروش نیس
[همخوان: فدائی]
نارفیق اینجا ته خطه دیگه
رو شده جفت دستت
ما رو دور زدی، میدون نیست
کوچهی بنبسته
آخر پاییزه و میخوایم بزنیم
یه جوجهی خوشمزه
برادرا بپیچن که درومده از چاه
یوسف گمگشته
نارفیق اینجا ته خطه دیگه
رو شده جفت دستت
ما رو دور زدی، میدون نیست
کوچهی بنبسته
آخر پاییزه و میخوایم بزنیم
یه جوجهی خوشمزه
برادرا بپیچن که درومده از چاه
یوسف گمگشته